مرگ آغوشی ابدی است . زمانی که موعدش فرا برسد ، تمامی دنیا با آن عظمتش در جلوی چشمانت ؛ نقطه ای کور و تاریک می شوند. دست و پاهایت سرد می شود . قلبت ضربانش را از وجودت دریغ می کند . زمان متوقف میشود . کره ی زمین به یک باره می ایستد و قبر سرد و آرامش بخش پذیرای وجود خاکیت می شود . زمانی که چشمانت را ببندی و پا به جهان دیگری بگشایی دیگر برای آدمیان دنیای قبلی بی ارزش می شوی . مشتی خاک که حالا در زیر قبر براق تحت پرتوهای سوزان و درخشنده خورشید محاصره شده . زندگی این گونه است . همانند شمعی روشن ، زمانی که وقتش فرا برسد فرشته مرگ از راه می رسد . به شمعت فوتی هدیه می کند و روشنایی را به تاریکی مخوف تبدیل می کند
مبینا | 1399/3/19 ساعت 16:13 |
عالیییی
فدات مبینا جونم مرسییییی
|
|
mobina8085.avablog.ir |
ریحانه | 1399/3/16 ساعت 15:13 |
🔥🔥🔥🔥👌
فدات شم ممنون
|
|